چرخ گردون

تمام این شعر ها دست نوشته های از یک دل تنگه بخونید نظر بدید

روزها...

شبها.....

سالها....

سپری می شوند....

وتو همان خوب دیروزی

نوشته شده در شنبه 29 بهمن 1390برچسب:,ساعت 18:58 توسط سارا| |

این ک من چه ماهی بدنیا امدم

اصلا مهم نیست !

مطمئنم ک روز تولد تو

سر اغاز زندگی من نیز بوده است!!!

نوشته شده در یک شنبه 16 بهمن 1390برچسب:,ساعت 20:43 توسط سارا| |

جدایی انقدر هاهم که فکرمی کنی

تلخ نیست!

اگرهنوز حرف های من را باورنداری.

از نادروسیمین بپرس

ک از تمام دنیا جایزه گرفته اند!!!

نوشته شده در یک شنبه 16 بهمن 1390برچسب:,ساعت 20:41 توسط سارا| |

از بس درمورد قهر و اشتی هایت حرف زدم

دیگر خسته شدم...

بچه ک نیستی...

این بار خودت برگرد...

نوشته شده در شنبه 8 بهمن 1390برچسب:,ساعت 21:50 توسط سارا| |

i cant know yor mind or chase yor dreams with you.

i cant chese your dreams or know your mind.

نمی توانم فکرت را بخوانم یا با رویا های تو باشم.

نمی توانم رویاهایت را پی بگیرم یا به افکارت پی ببرم.

i hope you find somebody who can do the thing didnt do

find the road i didnt find,and build a better world for you.

دلم میخواهد کسی را بیابی تا بتواند کارهای ناتمام مرابه انجام برساند.

راهی را که من نیافتم او بیابد و برای تو دنیای بهتر بسازد.

نوشته شده در شنبه 8 بهمن 1390برچسب:,ساعت 21:32 توسط سارا| |

پایم پایت را لمس می کندو دهانم لبانت را:

تو بزرگ می شوی

شانه هایت چون دو تپه قد می فرازد،

سینه هایت بر سینه ام سر گردان

بازویم به دشواری برگردد

کمر هلال گونه ات می پیچد:

خودرا در عشق چون اب دریا رها کرده ای:

چشمان فراخ اسمان را به دشواری می توانم سنجید

و بردهانت خم می شوم تا بوسه بر زمین زنم

نوشته شده در یک شنبه 2 بهمن 1390برچسب:,ساعت 13:46 توسط سارا| |

 

نوشته شده در شنبه 1 بهمن 1390برچسب:,ساعت 21:59 توسط سارا| |

ان قدر از قهرو اشتی هایت گفتم

که دیگر خودم هم خسته شدم!

بچه نیستی ک دنبالت بیایم:

این بار خودت برگرد!!!

نوشته شده در شنبه 1 بهمن 1390برچسب:,ساعت 21:55 توسط سارا| |

تبر رابه تیر ترجیح می دهم!

چراکه ابتدا مقابلت می ایستد

وتکلیفش را مردانه روشن می کند!!!

نوشته شده در شنبه 1 بهمن 1390برچسب:,ساعت 21:49 توسط سارا| |


Power By: LoxBlog.Com